جدول جو
جدول جو

معنی خوب نوشتن - جستجوی لغت در جدول جو

خوب نوشتن
(بَ دَ / دِ پَرْ وَ دَ)
خوش نوشتن. زیبانویسی کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا بِ)
خواب شیرین. خواب خوش. خواب راحت. (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف) :
چون درآمد ز خواب نوشین باز
کرد بالین خوابگه را ساز.
نظامی.
خواب نوشین بامداد رحیل
باز داردپیاده را ز سبیل.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ)
تقدیر کردن. مقدر ساختن. سرنوشت قرار دادن:
ترا آسمان خط بمسجد نوشت
نزن طعنه بر دیگری در کنشت.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
لطیف گوشت:
گفت هنگامی یکی شهزاده بود
گوهری و پرهنر آزاده بود
شد بگرمابه درون یک روز غوشت
بود فربی و کلان و خوبگوشت،
رودکی
لغت نامه دهخدا